یک روز آمدی و رفتی و همه ی صداها خاموش شدند
همه ی صداها را با خودت بردی
من فهمیدم ولی کاری نتوانستم بکنم
تماشا کردم فقط
اما هنوز زمزمه ی آن صداها را از دست هایت میشنوم
نمیخواهی بیایی خب نیا!
چرا اینقدر دور ایستاده ای؟!
همه ی صداها را با خودت بردی
من فهمیدم ولی کاری نتوانستم بکنم
تماشا کردم فقط
اما هنوز زمزمه ی آن صداها را از دست هایت میشنوم
نمیخواهی بیایی خب نیا!
چرا اینقدر دور ایستاده ای؟!
No comments:
Post a Comment